love

عاشقی جرم قشنگی است به انکارش مکوش

خدا مشتی خاک را بر گرفت. می خواست لیلی را بسازد،
از خود در آن دمید و لیلی پیش از آن که
با خبر شود عاشق شد.
سالیانی است که لیلی عشق می ورزد،
لیلی باید عاشق باشد. زیرا خداوند
در آن دمیده است و هرکه خدا در آن بدمد، عاشق می شود.
لیلی نام تمام دختران ایران زمین است، نام دیگر انسان.
لیلی زیر درخت انار نشست، درخت انار عاشق شد، گل داد، سرخ سرخ.
گلها انار شدند، داغ داغ، هر اناری هزار دانه داشت. دانه ها عاشق بودند، بی تاب بودند، توی
انارجا نمی شدند. انار کوچک بود، دانه ها بی تابی کردند، انار ترک برداشت. خون انار روی
دست لیلی چکید.
لیلی انار ترک خورده را خورد. مجنون به لیلی اش رسید.
خدا گفت: راز رسیدن فقط همین است،
فقط کافیست انار دلت ترک بخورد



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





+ نوشته شده در سه شنبه 26 مهر 1390برچسب:, ساعت 20:54 توسط دوعاشق دل خسته(میلادونگین)