love

عاشقی جرم قشنگی است به انکارش مکوش

بنر وبلاگ

سلام این هم بنر وبلاگ ما هستش لینکش هم زیر هستش هر کس خواست لینک ما رو کپی کنه توی وبلاگش

 

 

لینک:   http://up.iranblog.com/images/pggxmkj9izj014u7cpr.swf
 

+ نوشته شده در جمعه 1 مهر 1398برچسب:, ساعت 19:21 توسط دوعاشق دل خسته(میلادونگین)


سوال عاشقانه...

دو نفر همزمــان دارن غرق میشند !!


اولـــیــــــــــ شخصی است که تو اونو دوست داری امــا اون تو رو دوســت نـداره !!
دومــیـــ شخصی است که تو رو از ته قلب دوست داره ولی تو اونو دوست نداری !!

اگر شانس نجات دادن هردو به یک اندازه باشه و تو فقطــ بتونی یکی از اون دو نفر رو نجات بدی کدومشون رو نجات میدی؟! 

 

+ نوشته شده در جمعه 18 شهريور 1398برچسب:, ساعت 9:42 توسط دوعاشق دل خسته(میلادونگین)


وفادار بمان

نمیخواهم خاطره شوم و بعد فراموش ، نمیخواهم  یادم در قلبت روشن باشد بعد خاموش
نمیخواهم بگویی که دوستم داری بعد بروی ، نمیخواهم این حرفهای پوچ را برایم بزنی…
بودنت را میخواهم ، این که باشی ، اینکه همیشه مال خودم باشی ، نه اینکه رهگذری باشی و مدتی در قلبم باشی مرا به خودت وابسته کنی و بعد مثل یک بازیچه کهنه رهایم کنی
گفتم که قلبم مال تو است ، نگفتم که هر کاری دوست داری با آن کن!
گفتم تو مال منی ، نه اینکه همزمان با هر غریبه ای که دوست داری باش…
گفتم با وفا باش ، نه اینکه در این دو روز دنیا ، تنها یک روزش را در کنارم باش!
نمیخواهم خاطره شوم و بعد فراموش ، بیا و از آب چشمه دلتنگی هایم بنوش
تا بفهمی چه حالی ام ، تا بفهمی خیره به چه راهی ام …
دائم نگاهم به آمدن تو است ، اینکه مال من باشی و خیالم راحت ، اینکه همیشه خورشید عشق در قلبمان بتابد
نمیخواهم در حسرت داشتنت بمانم ، نمیخواهم آرزوی دست نیافتنی زندگی ام شوی ، غرورت را زیر پا بگذار  تا من برایت دنیا را زیر پا بگذارم ، با من باش تا من تا ابد مال تو باشم ، وفادار باش تا آنقدر بمانم تا بفهمی عشق چیست!
نمیخواهم کسی باشم که لحظه ای به زندگی ات می آید و بعد فراموش میشود، نمیخواهم کسی باشم که گهگاهی یادش میکنی ، گهگاهی به عکسهایش نگاه میکنی ، گهگاهی به حرفهایش فکر میکنی تا روزی که حتی اسم او را نیز دیگر به یاد نمی آوری
نمیخواهم امروز عشق تو باشم و فردا هیچ جایی در قلبت نداشته باشم….

+ نوشته شده در پنج شنبه 26 آبان 1390برچسب:, ساعت 12:45 توسط دوعاشق دل خسته(میلادونگین)


خدا مشتی خاک را بر گرفت. می خواست لیلی را بسازد،
از خود در آن دمید و لیلی پیش از آن که
با خبر شود عاشق شد.
سالیانی است که لیلی عشق می ورزد،
لیلی باید عاشق باشد. زیرا خداوند
در آن دمیده است و هرکه خدا در آن بدمد، عاشق می شود.
لیلی نام تمام دختران ایران زمین است، نام دیگر انسان.
لیلی زیر درخت انار نشست، درخت انار عاشق شد، گل داد، سرخ سرخ.
گلها انار شدند، داغ داغ، هر اناری هزار دانه داشت. دانه ها عاشق بودند، بی تاب بودند، توی
انارجا نمی شدند. انار کوچک بود، دانه ها بی تابی کردند، انار ترک برداشت. خون انار روی
دست لیلی چکید.
لیلی انار ترک خورده را خورد. مجنون به لیلی اش رسید.
خدا گفت: راز رسیدن فقط همین است،
فقط کافیست انار دلت ترک بخورد

+ نوشته شده در سه شنبه 26 مهر 1390برچسب:, ساعت 20:54 توسط دوعاشق دل خسته(میلادونگین)


دفتری بود که گاهی من و تو
می نوشتیم در آن
از غم و شادی و رویاهامان
از گلایه هایی که ز دنیا داشتیم
من نوشتم از تو:
که اگر با تو قرارم باشد
تا ابد خواب به چشم من بی خواب نخواهد آمد
که اگر دل به دلم بسپاری
و اگر همسفر من گردی
من تو را خواهم برد تا فراسوی خیال
تا بدانجا که تو باشی و من و عشق و خدا
تو نوشتی از من:
من که تنها بودم با تو شاعر گشتم
با تو گریه کردم
با تو خندیدم و رفتم تا عشق
نازنیم ای یار
من نوشتم هر بار
با تو خوشبخترین انسانم…
ولی افسوس

مدتی هست که دیگر نه قلم دست تو مانده است و نه من


+ نوشته شده در سه شنبه 26 مهر 1390برچسب:, ساعت 20:42 توسط دوعاشق دل خسته(میلادونگین)


نسیم پاییزی

می وزد نسیم پاییز به سوی قلبم ، میرسد پایان انتظار، ای باران عشق دوباره ببار…
پاییز و حال هوایش دیوانه میکند مرا ،به من احساسی تازه بده ای خدا
احساسی که با آن بتوانم آنچنان از پاییز بنویسم تا همه با خواندنش مثل من شوند
مثل من دیوانه پاییز و همیشه چشم انتظار…
چشم انتظار آمدنش ، بی قرار از راه رسیدنش
حال و هوای من در این روزهای پاییزی ، حالا وقت شکفتن غنچه های قلب من است
حالا وقت سبز شدن رویاهای عاشقانه من است
بهار من پاییز است ، لحظه طراوت و تازگی دنیای من همین پاییز است
پاییز آمد و دلم بیشتر از همیشه عاشقش شد ، به عشق آمدنش چه انتظارها کشیدم ، نشستم در زیر باران زمستان ، دیدم بهار عاشقان ، بیقرار بودم در گرمای تابستان تا دوباره آمد فصل برگ ریزان…
برگهای طلایی میریزد از درختان و این آغازیست برای سرسبزی درختان و این آغاز تولدیست از حالا تا پایان زمستان…
طلوع میکنم با افتخار در میان این برگ ریزان ، تو نمیفهمی حال مرا در میان برگهای زرد درختان
تو نمیفهمی اینک غرق چه رویایی ام ، تا پاییزی نباشی نمیفهمی اینک چه حالی ام…
میوزد نسیم پاییز به سوی قلبم ….
آغازی دوباره ، جشن میلادم در زیر باران برگهای طلایی رویاییست ، این دنیا ،بدون پاییز زیبا نیست…

+ نوشته شده در سه شنبه 26 مهر 1390برچسب:, ساعت 19:6 توسط دوعاشق دل خسته(میلادونگین)


اعتراف عاشقانه

بگذار اعتراف کنم که بدجور دلم برایت تنگ شده
فکر نکن بی وفا هستم ، دلم از سنگ نشده…
اعتراف میکنم اینک در حسرت روزهای شیرین با تو بودنم
باور نمیکنم اینک بی توام
کاش میشد دوباره بیایی و یک لحظه دستهایم را بگیری
کاش میشد دوباره بیایی و لحظه ای مرا ببینی
تا دوباره به چشمهایت خیره شوم ، تا بر همه غم و غصه های بی تو بودن چیره شوم…
کاش میشد دوباره بیایی و لحظه ای نگاهت کنم ، با چشمهایم نازت کنم
در حسرت چشمهایت هستم ،چشمهایی که همیشه با دیدنش دنیایم عاشقانه میشد
بگذار اعتراف کنم که بدجور دلم هوایت را کرده
در حسرت گرمی دستهایت ، تا کی باید خیره شوم به عکسهایت ، هنوز هم عاشقم ، عاشق آن بهانه هایت…
کاش بودی و به بهانه هایت نیز راضی بودم ، کاش بودی و من دیگر از سردی  نگاهت شاکی نبودم
هر چه خواستم از تو بگذرم از همه چیز گذشتم جز تو ، هر چه خواستم فراموشت کنم همه را فراموش کردم جز تو ، هر چه خواستم به خودم بگویم هیچگاه ندیدم تو را ، چشمهایم را بستم و باز هم دیدم تو را ، هر چه خواستم دلم را آرام کنم ، آرام نشد دلم و بیشتر بهانه تو را گرفت ، هر چه خواستم بگویم بی خیال ، بی خیالت نشدم و به خیالت تا جایی که فکرش هم نمی کنی رفتم…
میخواستم با تنهایی کنار بیایم ، دلم با تنهایی کنار نیامد ، میخواستم دلم را راضی کنم ، یاد تو باز هم به سراغم آمد ، میخواستم از این دنیا دل بکنم ، دلم با من راه نیامد …
بگذار اعتراف کنم که دلم در چه حالیست ، بدجور از نبودنت شاکیست ، هر جا هستی برگرد که اصلا حالم خوب نیست….

+ نوشته شده در سه شنبه 26 مهر 1390برچسب:, ساعت 19:4 توسط دوعاشق دل خسته(میلادونگین)


التماس میکنم....

التماس میکنم به تو که نرو،حاضرم به پاهات بیافتم و خودم رو جلو همه خار کنم تا دوباره بیایی کنارم.

 

التماست میکنم به من نگو برنمیگردم آخه دلم میترکه و میمیره تو که خودت میدونی من چقدر دوست دارم چرا می خوای بری؟

 

التماست می کنم با خواهشی که تو صدامه و التماسی تو نگامه.مگه تو نگفتی نمیزارم چشات ببارن؟اما حالا که دارن میبارن چرا نمیای پاکشون کنی؟

 

التماست میکنم با بغضی تو گلومه که میخواد بگه دل نگرونه مثل همیشه و بگه منتظر توام در زیر باران با چشای گریون.

 

التماست می کنم که باغ بی درخت شدم بی تو و دارم میمیرم چرا میخوای این دلی که حاضره به خاطرت همه رو رد کنه و فقط کنارت باشه و ناز دلت رو بخره تنها بزاری؟

 

التماست میکنم من که برات جون میدادم و دیوونه مجنونت بودم و اسیر چشات بودم چرا می خوای پریشونم کنی؟

 

تو که اینجوری نبودی واقعا دلت میاد من اینقدر التماست کنم ؟تو که هر وقت میدیدی من ناراحتم خودتو به هر دری میزدی تا شادم کنی اما حالا از این همه التماس دلت به رحم نمیاد.

 

خدا میدونی که چقدر غمگینم و ناراحت اما دوسش دارم اما اون....اما اون....نمی دونم چی بگم. الانم که منو نمی خواد و دارم اینارو می نویسم کلی دارم اشک میریزم و دعا می کنم که عشقم همه کسم سلامت باشه و خوب. باورم نمیشه که عشق من ؛عشق گلم میگه نمی خوامت و از من که همیشه حاضرم جونم رو بدم واسش بدش میاد و میگه نمی خوامت.

 

یعنی واقعا بدم؟

 

یعنی اینقدر حال بهم زنم؟

 

یعنی عشق بین ما الکی بوده؟

 

یعنی حرفای بینمون الکی بود؟.............نه...نه....خدا این فکرا رو بریز از سرم بیرون.

 

تا کی التماست کنم که برگردی ها؟

 

التماست کردم چه شبهایی که عشقم نرو اما تو آخرش با منت میگفتی باشه میمونم اما من بازم با اینکه خودم رو خورد میکردم می گفتم بی خیال ارزش داره؛عشقمه حاضرم به خاطرش همه خاری و ناراحتی هارو بپزیرم.

 

التماست می کنم ناز نگاهت رو از من نگیری و کنارم باشی.من هنوزم همون کسم که وقتی می خندیدی به لبات خیره می شد و با ناز خندهات به دنیایه عشق می رفت. من همونم که که عشق رو به رگ روح زدم و گفتم تو عشقمی تو....تو...اما چرا اینجوری می کنی؟

 

تو راز بودن منی عشقم.منو ببر تا تکاپوی دریاها ؛رویاها ؛فرداها و عظمت عشقت که همیشه واسه من زیباست.تو خانه ای در کوچه زندگی هستی اما چرا باورم نداری؟

 

التماست می کنم که برگردی

 

التماست می کنم

 

می دونم برات عجیبه این همه اسرار و خواهش/این همه خواستن دستات بدون حتی نوازش

+ نوشته شده در سه شنبه 19 مهر 1390برچسب:, ساعت 22:5 توسط دوعاشق دل خسته(میلادونگین)


تقدیم به عشقم میلاد

بی تو چشمام بارونیه

حال وهوای زندونیه

نمیتونم ازت دل بکنم

آخه مگه به این آسونیه

قطره قطره اشک چشام

داره میریزه رو گونه هام

لحظه لحظه تو دل من

گر میگیره خاطره هات

یاد تو توی وجودم واسه همیشه میمونه

تو چشمام اشک غریبی واسه دعاهات میخونه

یادت میاد تو اون تنگ غروب

دلم فقط واسه تو میسرود

توغربت خودم زار میزدم

امابه جز خدا هیشکی نبود

صدای تیک تیک ثانیه ها

همش میپیچید توی سرم

گفته بودم اگه تو نباشی

تا آخرعمر دربه درم

یاد تو توی وجودم واسه همیشه میمونه

توچشمام اشک غریبی واسه دعاهات میخونه

+ نوشته شده در دو شنبه 11 مهر 1390برچسب:, ساعت 9:7 توسط دوعاشق دل خسته(میلادونگین)


همیشه در قلبمی

با تو دیگر عشق قصه نیست ، لحظه هایم مثل گذشته سرد نیست
با تو زندگی ام زیر و رو شد ، حال من از این رو به آن رو شد
با تو گذشتم از پلهای تنهایی ، رسیدم به اوج آسمان آبی
عطر تو میدهد به من نفس ، با تو رها شدم از آن قفس
آمدی و گرفتی دستهایم را ، باور ندارم با تو بودن را
میدهد به من هوای عشق نفسهایت ،میدهد به من شوق زندگی گرمی دستهایت
بپذیر که دنیای عاشقانه ما همیشگیست ، عشق در قلب من و تو ماندنیست
هر چه دلم خواست همان شد و اینگونه شد که دلم عاشقت شد
مرا در زیر سایه قلبت جا دادی و همین شد که قلبم به عشقت پناه آورد
آری با تو دیگر عشق قصه نیست ، حقیقت است این روزها و لحظه ها
حقیقت است که دوستت دارم ، حقیقت است که با تو هیچ غمی ندارم
حقیقت است که دنیا را نمیخواهم بی تو ، مگر میشود این زندگی بدون تو؟
در آغوش تو ، محکم فشرده ام تو را در آغوشم ، میمیریم برای هم ، مینیشنی بر روی پاهای من و میبوسم لبهایت را….
با تو بودن همیشه تکراریست برای تپشهای قلبم ، با تو بودن همیشه تکراریست برای اینکه حس کنم عشق چیست و عاشق تو بودن چه لذتی دارد
چه اتفاق زیبایی بود تو را دیدن ، چه حادثه شیرینی بود تو را داشتن
با تو بودن همین است ، اینکه تا ابد شدی دنیایم ، اینکه تا ابد شدی مرحمی برای قلب تنهایم
قلبی که دیگر با تو تنها نیست ، درهای قلبم دیگر برای کسی باز نیست ، تا همیشه بسته شده بر روی تو ، بمان و بمان ای که تنها عشق من هستی تو 

+ نوشته شده در چهار شنبه 6 مهر 1390برچسب:, ساعت 20:18 توسط دوعاشق دل خسته(میلادونگین)


تقدیم به یک فرشته آسمانی نگین

 

چرا به بيراهه ميروم ، دلم گرفته ،
به دنبال آشيانه ميروم ، آشيانه من کجاست ،
دل من خسته و تنهاست ، کسي ميشوند فرياد مرا ،
نه عزيزم اينجا سرزمين غمهاست.
 

نميدانم در اين زمانه بايد به چه کسي دل بست ، اين سوي زندگي من هستم ،
آن سوي ديگر قلبهاي مست.
دوباره قطره اي ديگر از اشک بر گونه ام نشست ،
و باز هم شکست قلبي که به اميد بودنت به انتظار فردا نشست .
 
 

اين هوا ، هواي دلگيريست ، فصل قلبم پاييزيست.
آسمان قلبم ابريست ، دلم گرفته ، اين چه درديست

بگذار اشک بريزم نگو طاقت ديدن اشکهايم را نداري ،
به خدا تو حال مرا نداري، تو جاي من نيستي و قلب شکسته در سينه نداري

مينويسم شعري در وصف تو ، عاشقانه هايم را مينويسم به عشق تو ،
اين هم حرف آخرم به تو: دوستت دارم بيشتر از دوست داشتنهاي تو...

 

+ نوشته شده در دو شنبه 4 مهر 1390برچسب:, ساعت 21:36 توسط دوعاشق دل خسته(میلادونگین)


 

 

 

 

وقتی سرت بر روی شانه هایم بود، دستانم درون موهایت بود

آرامش را از صدای تپشهای قلب مهربانت حس میکردم

حس میکردم دیگر تا ابد مال منی ، همانطور که تو حس میکردی که من مال توام

دلت میخواست یک سکوت عاشقانه بین ما باشد، 

دلم میخواست این سکوت همچنان پا برجا باشد

دلت میخواست همیشه سرت بر روی شانه هایم باشد،

دلم میخواست شانه هایم تا هر زمان که بخواهی در اختیار تو باشد

دلت میخواست باور میکردی که رویا نیست ، 

دلم میخواست همچنان درون رویاهایت باشم

رویایی مثل واقعیت ، اینکه تو در کنارمی، 

مثل من که پر از احساسم پر از احساس عاشقانه ای

دلم میخواست تمام نشود هیچگاه در کنار هم بودن ، دلت میخواست به خواب روی زمانی

که در آغوشم بودی

آرام باش در کنارم، به هیچ چیز جز عشقمان فکر نکن ،

تنها حس کن مرا ،بشنو صدای زمزمه های قلب مرا

سرم را بر روی سینه ات گذاشتم تا بشنوم صدای تپشهای قلب تو را ....

شنیدم صدای دریایی از احساس که آهنگ امواجش دیوانه میکرد مرا ، 

مهربانی اش عاشقتر میکرد مرا

نگاه کردی به چشمانم ، خیره شدم به چشمانت ،

میتوانستم بخوانم آنچه درون آن چشمهای زیبایت است

شوق دیدار را میخواندم از چشمانت ، حس عشق را میخواندی از چشمانم ،

بیقراری عاشقانه را میدیدی در چشمانم ، 

آرامش در کنار هم بودن را میدیدم در چشمانت

و اینگونه شد که بیشتر ماندیم در کنار هم ، تا بچشیم طعم شیرین عشق را با هم


+ نوشته شده در یک شنبه 3 مهر 1390برچسب:, ساعت 21:52 توسط دوعاشق دل خسته(میلادونگین)


دوستت دارم عشق همیشگیم

 

اسیرم در قلب مهربانت برای همیشه و تا ابد

یک کلام ، تا ابد از ته دل دوستت دارم عزیزم

مرا تنها نگذار ، با من باش و با یکدلی و یکرنگی دوستم داشته باش

خیلی دوستت دارم بیشتر از آنچه که تصور میکنی

از تمام دار و ندارم در این دنیا یک دل داشتم آن هم به تو تقدیم کرده ام

این دل شکسته ام برای توست و به عشق بودن تو زنده است

لحظه به لحظه نام تو را زیر لب زمزمه میکنم ، لحظه طلوع

 تا غروب خورشید و لحظه غروب تا سحرگاه فردا دلتنگ تو

 هستم و در انتظار دیداری دوباره با تو

تو تمام هستی منی ، با سرنوشت می جنگم تا به تو برسم ای هستی من

همه عشقم ، همه هستی ام ، همه وجودم ، عطر نفسهایم

 همه و همه برای توست

سرت را بر روی شانه هایم بگذار و برایم درد دلهایت را در گوشم زمزمه کن

شانه هایت را برای همیشه و تا ابد میخواهم ، بگذار سرم را بر روی آن

 بگذارم و برایت از این قلب عاشقم بگویم

دلم همیشه در جستجوی تو بوده است و همیشه آرزو داشتم

 عاشق قلب مهربان تو باشم و در قلب مهربان و عاشقی مثل تو اسیر شوم

اینک که تو را یافتم دیگر هیچ آرزویی از خدای خویش ندارم زیرا تو همان

آرزوی منی ای نازنینم !

باور داشته باش که بدون تو این زندگی برای من به معنای زنده بودن نیست

شاید زمانی که بعد از تو از این دنیا بروم ، باور کنی که زندگی بدون تو را

نمیخواهم و حتی یک لحظه هم طاقت بدون تو نفس کشیدن را ندارم !

با تو نفس کشیدن برای من شیرین است ، با تو زندگی کردن برایم

 به معنای خوشبختی است ، با تو بودن برایم همان لحظه رویایی است

پس با من باش ، با من زندگی کن ، و با من بمان تا من نیز با تو عاشقانه

بمانم و لحظه به لحظه ، عاشقانه تر از همیشه از ته دلم بگویم

خیلی دوست دارم عزیزم

+ نوشته شده در یک شنبه 3 مهر 1390برچسب:, ساعت 21:51 توسط دوعاشق دل خسته(میلادونگین)


به هوای تو


 

 

پنجره را باز میکنم

 طلوع را میبینم و غروب غمها را فراموش میکنم

 از اینکه در قلبم هستی و عشق منی افتخار میکنم

 دلم برایت تنگ شده عزیزم ، این را اعتراف میکنم

 به دور دستها نگاه میکنم

 قلبم تند تند میتپد ، اسمت را زیر لب صدا میکنم

 تو عشق منی و من خوشبخترینم

 تا لحظه ای که نفس میکشم ، همینم

 عاشقی که عشق را باور کرده

 و 

 در این زمانه ای که پر از دروغ و نیرنگ است با تو عاشقانه آغاز کرده

 آغازی که پایانی نخواهد داشت ، زمانی بود که قلبم تنها ، غمها را درونش داشت

 غم رفت و جای آن تو را گرفت ، از آن لحظه که آمدی تا حالا

 چشمانم بهانه ی تو را گرفت

 حالا تو هستی و عشق هست و دل عاشق من

 تو سرچشمه ی عشقی در قلب من

 پنجره را باز میکنم

 طلوع را میبینم و به هوای تو در آسمان عشق پرواز میک
نم

دوستدارم عشقم

+ نوشته شده در یک شنبه 3 مهر 1390برچسب:, ساعت 21:50 توسط دوعاشق دل خسته(میلادونگین)


فقط برای تو میلادم

 

 

 

 تـــمــام احــســاســم مــال تـــوســت

بــهـتــریــن عــطـرهــایــم از نفـسـهــای..

 

تـــو ســاخــتـــه مــی شــود   

مـــن بــــرای لــبـخـنــدت دلتــنـگــم..

و بــرای تـــمــام حــرفــهــایــت

مــن هــرگــز از تــو خــســتــه نمیشــوم..

 

و هــرگز جــز بــرای تــو زنــدگــی نــکــردم.

نــاجــی شــبـهــای بــی کســی ام خــالــصــانــه

مــی ســتــایـــمـــت!!!!

تـــمــــامـی احـــســاســم فــــدای حـــضـور پـــاکــــت نـــــازنــیــــن...

عكس و تصاویر زیبا برای زیباسازی وبلاگ شما -------------- بهاربیست دات كام ------------- bahar22.com ------------ عكس تصاویر زیباسازی وبلاگ فارسی

+ نوشته شده در یک شنبه 3 مهر 1390برچسب:, ساعت 21:48 توسط دوعاشق دل خسته(میلادونگین)


باران

بــــــــــــــــــــــــاران......



عكس و تصاویر زیبا برای زیباسازی وبلاگ شما -------------- بهاربیست دات كام ------------- bahar22.com ------------ عكس تصاویر زیباسازی وبلاگ فارسیبـــــــــاران را دوست دارم، چرا که مرا به یاد تو میاندازد.

عكس و تصاویر زیبا برای زیباسازی وبلاگ شما -------------- بهاربیست دات كام ------------- bahar22.com ------------ عكس تصاویر زیباسازی وبلاگ فارسیبه یادتو که همانند بـــــــــــاران بر من خواهی بارید.            

عكس و تصاویر زیبا برای زیباسازی وبلاگ شما -------------- بهاربیست دات كام ------------- bahar22.com ------------ عكس تصاویر زیباسازی وبلاگ فارسی بـــــــــــاران را دوست دارم، چرا که حرفهایت همانند باران روی

عكس و تصاویر زیبا برای زیباسازی وبلاگ شما -------------- بهاربیست دات كام ------------- bahar22.com ------------ عكس تصاویر زیباسازی وبلاگ فارسی شیشه دلم می نشیند، چرا که آوای خوش تو

عكس و تصاویر زیبا برای زیباسازی وبلاگ شما -------------- بهاربیست دات كام ------------- bahar22.com ------------ عكس تصاویر زیباسازی وبلاگ فارسیرا از چمنزار سرسبزیها برایم میآورد،

عكس و تصاویر زیبا برای زیباسازی وبلاگ شما -------------- بهاربیست دات كام ------------- bahar22.com ------------ عكس تصاویر زیباسازی وبلاگ فارسیچرا که لحظه های آمدنت را، در گوشم زمزمه میکند؛               

عكس و تصاویر زیبا برای زیباسازی وبلاگ شما -------------- بهاربیست دات كام ------------- bahar22.com ------------ عكس تصاویر زیباسازی وبلاگ فارسی لحظه های نابی که در آن خورشید را گم نخواهم کرد،

عكس و تصاویر زیبا برای زیباسازی وبلاگ شما -------------- بهاربیست دات كام ------------- bahar22.com ------------ عكس تصاویر زیباسازی وبلاگ فارسی حتی در آسمانی که آبی نباشد.

عكس و تصاویر زیبا برای زیباسازی وبلاگ شما -------------- بهاربیست دات كام ------------- bahar22.com ------------ عكس تصاویر زیباسازی وبلاگ فارسی همان لحظه های نابی که انتظار به پایان خواهد رسید

عكس و تصاویر زیبا برای زیباسازی وبلاگ شما -------------- بهاربیست دات كام ------------- bahar22.com ------------ عكس تصاویر زیباسازی وبلاگ فارسیو بهار قدم به خانه مان خواهد گذاشت و زمین لبخند خواهد زد

عكس و تصاویر زیبا برای زیباسازی وبلاگ شما -------------- بهاربیست دات كام ------------- bahar22.com ------------ عكس تصاویر زیباسازی وبلاگ فارسیو خاک زنده خواهد شد

عكس و تصاویر زیبا برای زیباسازی وبلاگ شما -------------- بهاربیست دات كام ------------- bahar22.com ------------ عكس تصاویر زیباسازی وبلاگ فارسی و شب تاریک بقچه سیاهش را برای همیشه جمع خواهد کرد

+ نوشته شده در یک شنبه 3 مهر 1390برچسب:, ساعت 21:47 توسط دوعاشق دل خسته(میلادونگین)


تقدیم به عشقم میلاد

 

عكس و تصاویر زیبا برای زیباسازی وبلاگ شما -------------- بهاربیست دات كام ------------- bahar22.com ------------ عكس تصاویر زیباسازی وبلاگ فارسی

 


 مینویسم از تو .... از تو ای شاد ترین .... تازه ترین نغمه عشق

تو که سر سبز ترین منظره ای .... تو که سرشار ترین عاطفه را

نزد تو پیدا کردم .... وتو سنگ صبورم بودی

در تمام لحظاتی که خدا .... شاهد غصه و اندوهم بود

به تو می اندیشم .... و به تو میبالم .... و از تو میگیرم .... هرچه انگیزه درونم دارم

بهترین آرامش .... برترین خواهش و احساس نیاز .... در دلم می جوشد

روزها می گذرد .... عشق ما رو به خدایی شدن است

رو به برتر شدن از هر حسی .... که در این عالم خاکی پیداست

دوستت میدارم .... از زمین تا به خدا

دوستت میدارم .... ازهمین نقطه خاکی تا به عرش

دوست دارم عشق خودم

 

 

 

 

+ نوشته شده در یک شنبه 3 مهر 1390برچسب:, ساعت 21:45 توسط دوعاشق دل خسته(میلادونگین)


تقدیم به عشقم میلاد

سلام عشق عزیزم

میلادم میخواستم بگم به خدا

من خیلی دوستت دارم

باور کن عشق من به تو اونقد زیاده

که حاضرم جونمو بدم.

من نمیدونم چرا و چی شده که تو

تا این حد از من فاصله گرفتی

من زندگی را اشکی بیش نمیدانم

پس بگذاربا اشک چشمانم بنویسم

عشق من تا ابد دوستت دارم.....

ازت تمنا میکنم تنهام نذاری.

+ نوشته شده در یک شنبه 3 مهر 1390برچسب:, ساعت 17:38 توسط دوعاشق دل خسته(میلادونگین)


تویی همه زندگی ام

با آمدنت به زندگی ام معنا دادی ، تو یک مروارید پنهان در سینه ات را به من دادی
تا قلبم با تو به وسعت یک دریای بی انتهای پر از عشق و محبت برسد
با آمدنت به من نفسی دوباره دادی تا در ساحل قلبم، آرامش زندگی ام را مدیون امواج مهربان تو باشم
با آمدنت غروب به آسمان غمگین دلم لبخند زد و خورشید امیدها و آرزوهایم طلوع کرد
با آمدنت ساز زندگی ام چه عاشقانه مینوازد شعر با تو بودن را….
شعری که اولش عطر نفسهای تو را میدهد و آخرش طعم نفسهایت را
حالا میفهمم عشق چقدر زیباست….
حالا میدانم که عاشقترینم و میدانم با تو چقدر زندگی زیباست…
با آمدنت چشمهایم را بستم و در قلبم با چشمهایت عهد بستم که همیشه مال توام
همانگونه که میخواهی مال تو میشوم ….
از آغاز جاده تا پایانش همراه تو باشم ، تا در نفسهای عاشقی ، هوای پاک تو باشم
تو همانی که میخواستم ، میخواهم من نیز همانی که تو میخواهی باشم
با آمدنت بی نیازم از همه چیز و همه کس ، تنها تو را ، تنها عشق تو را میخواهم و بس!
تو را میخواهم که با آمدنت دلم را سپردم به چشمانت تا با طلوع چشمان زیبایت سرزمین دلم از نور برق چشمانت روشن شود تا در این روشنی به سوی تو پرواز کنم و بگویم خوشحالم از آمدنت
با آمدنت اینگونه شد راز زندگی ام ، اینگونه شد که تو شدی همراز زندگی ام و با تو ای همراز زندگی اینگونه آخرش شدی همه زندگی ام…. 

+ نوشته شده در جمعه 1 مهر 1390برچسب:, ساعت 14:40 توسط دوعاشق دل خسته(میلادونگین)


عاشقتم عزیزم

برای تو زندگی میکنم ، به عشق تو زنده هستم ، اگر نباشی دیگر نیستم
تویی که بودنت به من همه چیز میدهد، هر جا بروی دلم به دنبال تو میرود…
عشق تو ، حضور تو، به من نفس میدهد هوای بودنت
این دیگر اولین و آخرین بار است که دل بستم ، نه به انتظار شکستم ، نه منتظر کسی دیگر هستم
تو در قلبمی و تنها نیستی ، تو مال منی و همه زندگی ام هستی…
همین که احساس کنم تو را دارم ، قلبم تند تند میتپد ، به عشق تو میگذرد روزهای زندگی ام…
به عشق تو می تابد خورشید زندگی ام ، به عشق تو آن پرنده میخواند آواز زندگی ام
و این است آغاز زندگی ام ، گذشته ها گذشته ، با تو آغاز کردم و با تو میمیرم….
به هوای تو آمدن در این هوای عاشقانه چه دلنشین است ، به هوای تو دلتنگ شدن و اشک ریختن کار همیشگی من است
بودنم به عشق بودن تو است ، اگر اینجا نشسته ام به عشق این انتظار است
در انتظار توام ، تا فردا ، تا هر زمان که بخواهی چشم به راه آمدن توام
خسته نمیشود چشمهایم از این انتظار ، میمانم و میمانم از این خزان تا پایان بهار
تا تو بیایی و او که به انتظارش نشستم را ببینم ، تا چشمهایت را ببینم و دنیای زیبایم را در آغوش بگیرم
نمیتوان از تو گذشت ، به خدا نمیتوان چشم بر روی چشمهایت بست ، بگذار تو را ببینم ، تا آخرین لحظه ، تا آخرین حد نفسهایم….
نمیگویم که مرا تنها نگذار ، تو در قلبمی و هیچگاه تنها نمیمانم ، نمیگویم همیشه بمان ، تا زمانی که هستی من نیز میمانم ، اگر روزی بروی ، دنیا را زیر پا میگذارم ، نمیگویم تنها تو در قلبمی، نیازی به گفتنش نیست آنگاه که تو همان قلبمی… قلبی که تنها تپشهایش برای تو است ، زنده ماندن من به شرط تپشهای این قلب نیست ، به عشق بودن تو است ! 

+ نوشته شده در جمعه 1 مهر 1390برچسب:, ساعت 14:39 توسط دوعاشق دل خسته(میلادونگین)